تولد مامان جونی
نازنین دخترم امسال تصمیم گرفتم حالا که خونمون نزدیکه خونه مامان جونیشون شده, واسه تولدش سورپرایزش کنم به همین خاطر مراسممو دو سه روزی زودتر گرفتم که هم شک نکنه و هم اینکه جمعه باشه که بابا محمود خونه باشه تا بتونه بهم کمک کنه. ما که گفتیم خونه عمه فرزانه دعوتیمو و شب میخوایم بریم اونجا , خاله مهساشونم گفتند خونه داییش دعوتن , دایی مسعودم گفت شب میرم خوابگاه. خلاصه من از روز قبلش یواشکی کارامو کم و بیش میکردم اون روزم از صبح با بابایی مشغول بودیم البته خاله مهسا هم بعدازظهر اومد کمکمون که هم واسه مهمونی کمکم کنه و هم واسه شما خوشگل خانوم تل و گل سر واسه رفتن به آتلیه درست کنیم. آخه صبحش آزمون داشت. فکر همه چیز رو کرده بودیم که کسی سوتی نده...
نویسنده :
مامان پریسا
19:50